.....نسیم......

۲۲بهمن.عکس.وصیت نامه.مطلب ها...
مشخصات بلاگ
.....نسیم......

س.به سایت رسمی نسیم خوش امدیددراینجابانظرات خودازمطالب ماراخبردهید
شمامی توانیدبادانلودکردن مطالب یاارسال مطالب شمادرسایت مامنتشرکنیم
درسایت ماشمامی توانیدباایمیل گزاشتن یاازبرنامه هایی مثل تلگرام.واتساپ....پیام خودیامطالب خودرابرای مدیرسایت بفرستید باتشکرمدیرسایت فرهادعباسی😉

آخرین مطالب
  • ۹۴/۱۱/۰۶
    .
  • ۹۴/۱۱/۰۶
    .
سه شنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۵۱ ق.ظ

وصیت امام

جهت دانلودتصویرکلیک کنید

👇

 دریافتوصیت نامه امام

وصیتنامۀ سیاسى - الهى

 
 
 توضیحى بر چگونگى سیر نگارش وصیتنامۀ امام خمینى:
     امام خمینى نگارش وصیتنامۀ سیاسى الهى خویش را ـ که در حقیقت پیام جاوید ایشان و خلاصۀ همه وصایا و پیامهاى زندگى پربرکتشان مى‏باشد ـ در تاریخ 26 بهمن 1361 به پایان رسانده و نسخه‏اى از آن را طى پیامى به تاریخ 22 تیرماه 1362 به صورت لاک و مهر شده نزد خبرگان اولین دورۀ مجلس خبرگان رهبرى به امانت سپردند. امام خمینى در سالهاى بعد، وصیتنامه را مورد بازبینى قرار داده و با انجام تغییراتى در آن، دو نسخه از متن اصلاحى را که بر روى پاکات آنها به خط ایشان نوشته شده است:« متن وصیتنامۀ سیاسى الهى اینجانب جهت نگهدارى در مجلس خبرگان و آستان قدس رضوى» براى تحویل به مراکز مذکور به نمایندگان خویش سپردند. تحویل نسخ وصیتنامه در حضور جمعى از مسئولین نظام جمهورى اسلامى ایران در تاریخ 19 آذر 1366 انجام گردید که مراسم آن ازطریق سیماى جمهورى اسلامى ایران پخش شد. در این دیدار آقایان: منتظرى (قائم‏مقام رهبرى در آن زمان)، خامنه‏اى (رئیس‏جمهور وقت)، هاشمى رفسنجانى (رئیس مجلس شوراى اسلامى)، میرحسین موسوى (نخست‏وزیر)، مشکینى (رئیس مجلس خبرگان)، صافى (دبیر شوراى نگهبان)، موسوى‏اردبیلى (رئیس دیوان‏عالى کشور)، موسوى‏خوئینى‏ها (دادستان کل کشور)، مهدوى کنى (دبیر جامعۀ روحانیت مبارز)، کروبى (دبیر مجمع روحانیون مبارز)، سید احمد خمینى و اعضاى دفتر امام حضور داشتند. پس از این دیدار، حاضران براى مُهر و موم کردن دو پاکت وصیتنامه به مجلس شوراى اسلامى رفتند و در اتاق ریاست مجلس، ابتدا آقاى مشکینى سخنانى ایراد کرد و سپس آقاى سید احمد خمینى وصیتنامه را تحویل ایشان داد. مراسم مُهر و موم در حضور جمع انجام گرفت و نسخۀ مربوط به آستان قدس رضوى را آقایان مهدوى‏کنى، کروبى، توسلى و صانعى به مشهد مقدس بردند و نسخۀ سابق وصیتنامه که در مجلس خبرگان نگهدارى مى‏شد، به وسیلۀ آقاى سید احمد خمینى، نزد امام ارسال گردید.
زمان: تاریخ نگارش 26 بهمن 1361 / 1 جمادى‏الاول 1403
تاریخ بازبینى و اصلاح 19 آذر 1366
تاریخ قرائت 15 خرداد 1368
مکان: تهران، جماران
موضوع: وصیتنامۀ سیاسى ـ الهى (پیام جاودانۀ امام خمینى به معاصرین و نسلهاى بعد از خویش)
مخاطب: ملت ایران، مسلمانان و مردم جهان و نسلهاى آینده
بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم
قالَ رسولُ‏اللّه‏ ـ صلَّى‏اللّه‏ علیه و آله و سلَّم: اِنّى تارکٌ فیکُمُ الثّقلَیْنِ کتابَ اللّه‏ِ و عترتى اهلَ بیتى؛ فإِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّى یَرِدَا عَلَىَّ الْحَوضَ.[i]
الحمدُللّه‏ و سُبحانَکَ؛ اللّهُمَّ صلِّ على محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذى تجلّى فیه الأَحدیّةُ بِجمیعِ أسمائکَ حتّى المُسْتَأْثَرِ منها الّذى لایَعْلَمُهُ غَیرُک؛ و اللَّعنُ على ظالِمیهم اصلِ الشَجَرةِ الخَبیثةِ.[ii]
 
     و بعد، اینجانب مناسب مى‏دانم که شمه‏اى کوتاه و قاصر در باب «ثقلین» تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبى و معنوى و عرفانى، که قلم مثل منى عاجز است از جسارت در مرتبه‏اى که عرفان آن بر تمام دایرۀ وجود، از ملک تا ملکوت اعلى و از آنجا تا لاهوت[iii] و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛[iv] و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والاى «ثقل اکبر» و «ثقل کبیر»[v] که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن براى مثل منى میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشاره‏اى گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم.
     شاید جملۀ لَنْ یَفْتَرِقا حتّى یَرِدا عَلَىَّ الْحَوض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس رسول‏اللّه‏ ـ صلى‏اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ هرچه بر یکى از این دو گذشته است بر دیگرى گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگرى است، تا آنگاه که این دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند. و آیا این «حوض» مقام اتصال کثرت به وحدت است[vi] و اضمحلال قطرات در دریا است، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهى ندارد. و باید گفت آن ستمى که از طاغوتیان بر این دو ودیعۀ رسول اکرم ـ صلى‏اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ گذشته، بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است.
     و ذکر این نکته لازم است که حدیث «ثقلین» متواتر[vii] بین جمیع مسلمین است و [در] کتب اهل سنت از «صحاح ششگانه»[viii] تا کتب دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم ـ صلى‏اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ به طور متواتر نقل شده است.[ix] و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف؛ و باید همۀ مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوى آن باشند؛ و اگر عذرى براى جاهلان بیخبر باشد براى علماى مذاهب نیست.
     اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعۀ الهى و ماترک پیامبر اسلام ـ صلى‏اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ مسائل أسف‏انگیزى که باید براى آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت على(ع) شروع شد. خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیله‏اى کردند براى حکومتهاى ضد قرآنى؛ و مفسران حقیقى قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم ـ صلى‏اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ دریافت کرده بودند و نداى اِنّى تارکٌ فیکُمُ الثقلان در گوششان بود با بهانه‏هاى مختلف و توطئه‏هاى از پیش تهیه شده، آنان را عقب زده و با قرآن، در حقیقت قرآن را ـ که براى بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور
زندگانى مادى و معنوى بود و است ـ از صحنه خارج کردند؛ و بر حکومت عدل الهى ـ که یکى از آرمانهاى این کتاب مقدس بوده و هست ـ خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهى را پایه‏گذارى کردند، تا کار به جایى رسید که قلم از شرح آن شرمسار است.
     و هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که براى رشد جهانیان و نقطۀ جمع همۀ مسلمانان بلکه عائلۀ بشرى، از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدى(ص)[x] تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند برساند و این ولیدۀ «علم الاسماء»[xi] را از شرّ شیاطین و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیاءاللّه‏، معصومین ـ علیهم صلوات الاولین و الآخرین ـ بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند ـ چنان از صحنه خارج نمودند که گویى نقشى براى هدایت ندارد و کار به جایى رسید که نقش قرآن به دست حکومتهاى جائر و آخوندهاى خبیثِ بدتر از طاغوتیان وسیله‏اى براى اقامۀ جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالى شد. و مع‏الأسف به دست دشمنان توطئه‏گر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشت‏ساز، نقشى جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیلۀ جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگى آنان باشد، وسیلۀ تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلى از صحنه خارج شد، که دیدیم اگر کسى دم از حکومت اسلامى برمى‏آورد و از سیاست، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار ـ صلى‏اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن مى‏گفت گویى بزرگترین معصیت را مرتکب شده؛ و کلمۀ «آخوند سیاسى» موازن با آخوند بى‏دین شده بود و اکنون نیز هست.
     و اخیراً قدرتهاى شیطانى بزرگ به وسیلۀ حکومتهاى منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامى، که خود را به دروغ به اسلام بسته‏اند، براى محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانى ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع مى‏کنند و به اطراف مى‏فرستند
و با این حیلۀ شیطانى قرآن را از صحنه خارج مى‏کنند. ما همه دیدیم قرآنى را که محمدرضا خان پهلوى طبع کرد و عده‏اى را اغفال کرد و بعض آخوندهاى بیخبر از مقاصد اسلامى هم مداح او بودند. و مى‏بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادى از ثروتهاى بى‏پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنى مى‏کند و وهابیت، این مذهب سراپا بى‏اساس و خرافاتى را ترویج مى‏کند؛ و مردم و ملتهاى غافل را سوق به سوى ابرقدرتها مى‏دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریم براى هدم اسلام و قرآن بهره‏بردارى مى‏کند.
     ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبى است که مى‏خواهد حقایق قرآنى، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم مى‏زند، از مقبره‏ها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخۀ نجات دهندۀ بشر از جمیع قیودى که بر پاى و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوى فنا و نیستى و بردگى و بندگى طاغوتیان مى‏کشاند نجات دهد.
     و ما مفتخریم که پیرو مذهبى هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالى بوده، و امیرالمؤمنین على بن ابیطالب، این بندۀ رها شده از تمام قیود، مأمور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است.
     ما مفتخریم که کتاب نهج‏البلاغه[xii] که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگى مادى و معنوى و بالاترین کتاب رهایى‏بخش بشر است و دستورات معنوى و حکومتى آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ما است.
     ما مفتخریم که ائمۀ معصومین، از على بن ابیطالب گرفته تا منجى بشر حضرت مهدى صاحب زمان ـ علیهم آلاف التحیات والسلام ـ که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمۀ ما هستند.
     ما مفتخریم که ادعیۀ حیاتبخش که او را «قرآن صاعد»[xiii] مى‏خوانند از ائمۀ
معصومین ما است. ما به «مناجات شعبانیۀ»[xiv] امامان و «دعاى عرفات»[xv] حسین بن على ـ علیهما السلام ـ و «صحیفۀ سجادیه» این زبور آل محمد و «صحیفۀ فاطمیه»[xvi] که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضیه است از ما است.
     ما مفتخریم که «باقرالعلوم»[xvii] بالاترین شخصیت تاریخ است و کسى جز خداى تعالى و رسول ـ صلى‏اللّه‏ علیه و آله ـ و ائمۀ معصومین ـ علیهم‏السلام ـ مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است.
     و ما مفتخریم که مذهب ما «جعفرى» است که فقه ما که دریاى بى‏پایان است، یکى از آثار اوست. و ما مفتخریم به همۀ ائمۀ معصومین ـ علیهم صلوات‏اللّه‏ ـ و متعهد به پیروى آنانیم.
     ما مفتخریم که ائمۀ معصومین ما ـ صلوات اللّه‏ و سلامه علیهم ـ در راه تعالى دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکى از ابعاد آن است، در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازى حکومتهاى جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم که مى‏خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفۀ ملت ما در این راه بزرگِ سرنوشت‏ساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا مى‏کنند.
     ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه‏هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند؛ و آنان که توان جنگ دارند، در آموزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى از واجبات مهم است شرکت، و از محرومیتهایى که توطئۀ دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود به دست نادانان و بعضى آخوندهاى بى‏اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده‏اند؛ و آنان که توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندى که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه درمى‏آورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب مى‏لرزاند، اشتغال دارند. و ما مکرر دیدیم که زنان بزرگوارى زینب‏گونه ـ علیها سلام‏اللّه‏ ـ فریاد مى‏زنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خداى تعالى و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر؛ و مى‏دانند آنچه به دست آورده‏اند بالاتر از جنات نعیم است، چه رسد به متاع ناچیز دنیا.
     و ملت ما بلکه ملتهاى اسلامى و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خداى بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانى هستند که از هیچ جنایت و خیانتى براى مقاصد شوم جنایتکارانۀ خود دست نمى‏کشند و براى رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمى‏شناسند. و در رأس آنان امریکا این تروریست بالذات دولتى است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانى[xviii] است که براى رسیدن به مطامع خود جنایاتى مرتکب مى‏شود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلهانۀ «اسرائیل بزرگ»![xix] آنان را به هر جنایتى مى‏کشاند. و ملتهاى اسلامى و مستضعفان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنى[xx] این جنایت پیشۀ دوره‏گرد، و حسن[xxi] و حسنى مبارک[xxii] هم آخور با اسرائیل جنایتکارند و در راه خدمت به امریکا و اسرائیل از هیچ خیانتى به ملتهاى خود رویگردان نیستند. و ما مفتخریم که دشمن ما صدام عفلقى است که دوست و دشمنْ او را به جنایتکارى و نقض حقوق بین‏المللى و حقوق بشر مى‏شناسند و همه مى‏دانند که خیانتکارىِ او به ملت مظلوم عراق و شیخ‏نشینان خلیج، کمتر از خیانت به ملت ایران نباشد.
     و ما و ملتهاى مظلوم دنیا مفتخریم که رسانه‏هاى گروهى و دستگاههاى تبلیغات جهانى، ما و همۀ مظلومان جهان را به هر جنایت و خیانتى که ابرقدرتهاى جنایتکار دستور مى‏دهند متهم مى‏کنند. کدام افتخار بالاتر و والاتر از اینکه امریکا با همۀ ادعاهایش و همۀ ساز و برگهاى جنگى‏اش و آنهمه دولتهاى سرسپرده‏اش و به دست داشتن ثروتهاى بى‏پایانِ ملتهاى مظلوم عقب‏افتاده و در دست داشتن تمام رسانه‏هاى گروهى، در مقابل ملت غیور ایران و کشور حضرت بقیة‏اللّه‏ ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ آنچنان وامانده و رسوا شده است که نمى‏داند به که متوسل شود! و رو به هر کس مى‏کند جواب رد مى‏شنود! و این نیست جز به مددهاى غیبى حضرت بارى تعالى ـ جلَّت عظمتُه ـ که ملتها را بویژه ملت ایران اسلامى را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهى به نور اسلام هدایت نموده.
     من اکنون به ملتهاى شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه مى‏کنم که از این راه مستقیم الهى که نه به شرقِ ملحد و نه به غربِ ستمگرِ کافر وابسته است، بلکه به صراطى که خداوند به آنها نصیب فرموده است محکم و استوار و متعهد و پایدارْ پایبند بوده، و لحظه[اى] از شکر این نعمت غفلت نکرده و دستهاى ناپاک عمال ابرقدرتها، چه عمال خارجى و چه عمال داخلى بدتر از خارجى، تزلزلى در نیت پاک و ارادۀ آهنین آنان رخنه نکند؛ و بدانند که هرچه رسانه‏هاى گروهى عالم و قدرتهاى شیطانى غرب و شرق اشتلم مى‏زنند دلیل بر قدرت الهى آنان است و خداوند بزرگ سزاى آنان را هم در این عالم و هم در عوالم دیگر خواهد داد. «إنَّه ولىُّ النِّعَم و بِیَدِه ملکوتُ کلِّ شىءٍ».
     و با کمال جِد و عجز از ملتهاى مسلمان مى‏خواهم که از ائمۀ اطهار و فرهنگ سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى این بزرگ راهنمایان عالم بشریت به طور شایسته و به جان و دل و جانفشانى و نثار عزیزان پیروى کنند. از آن جمله دست از فقه سنتى که بیانگر مکتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتها است، چه احکام اولیه و چه ثانویه[xxiii] که هر دو مکتب فقه اسلامى است، ذره‏اى منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند و بدانند قدمى انحرافى، مقدمۀ سقوط مذهب و احکام اسلامى و حکومت عدل الهى است. و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت که بیانگر سیاسى نماز است هرگز غفلت نکنند، که این نماز جمعه از بزرگترین عنایات حق تعالى بر جمهورى اسلامى ایران است. و از آن جمله مراسم عزادارى ائمۀ اطهار و بویژه سید مظلومان و سرور شهیدان، حضرت ابى‏عبداللّه‏ الحسین ـ صلوات وافر الهى و انبیا و ملائکة‏اللّه‏ و صلحا بر روح بزرگ حماسى او باد ـ هیچ‏گاه غفلت نکنند. و بدانند آنچه دستور ائمه ـ علیهم‏السلام ـ براى بزرگداشت این حماسۀ تاریخى اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است، تمام فریاد قهرمانانۀ ملتها است بر سردمداران ستم‏پیشه در طول تاریخ الى الابد. و مى‏دانید که لعن و نفرین و فریاد از بیداد بنى‏امیه ـ لعنة‏اللّه‏ علیهم ـ با آنکه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده‏اند، فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن این فریاد ستم‏شکن است.
     و لازم است در نوحه‏ها و اشعار مرثیه و اشعار ثناى از ائمۀ حق ـ علیهم سلام‏اللّه‏ ـ به طور کوبنده فجایع و ستمگریهاى ستمگران هر عصر و مصر یادآورى شود؛ و در این عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست امریکا و شوروى و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود، این خائنین به حرم بزرگ الهى ـ لعنة‏اللّه‏ و ملائکته و رسله علیهم ـ است به طور کوبنده یادآورى و لعن و نفرین شود. و همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسى است که حافظ ملّیت مسلمین، بویژه شیعیان ائمۀ اثنى عشر ـ علیهم صلوات اللّه‏ و سلم ـ [است].
     و آنچه لازم است تذکر دهم آن است که وصیت سیاسى ـ الهى اینجانب اختصاص به ملت عظیم‏الشأن ایران ندارد، بلکه توصیه به جمیع ملل اسلامى و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب مى‏باشد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۰۴
فرهاد عباسی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی